اسلام براي هر يك از دو عنصر اساسي بنيان خانواده يعني زن و مرد كاركردها، وظايف و مسئوليت هايي اعم از حقوقي، عاطفي، اخلاقي و اجتماعي تعيين كرده تا هر يك از آنها با عمل بدان، موجبات به وجود آمدن سعادت، خوشبختي، صميميت، صفا و تفاهم در نهاد خانواده را فراهم آورند. مسلم است كه ناهنجاري ها و مشكلات متعددي كه در خانواده ها بروز مي كند اغلب به دليل ناديده گرفتن اين وظايف و مسئوليت هاست كه از سوي زن يا مرد يا هر دو آنها صورت مي گيرد.
صفحه معارف كيهان نظر به رسالتي كه در جهت تقويت فرهنگ قرآني مخاطبان برعهده دارد براي آشنايي بيشتر زنان و مردان مسلمان با اين وظايف و مسئوليت ها، هفته گذشته (پنج شنبه 18 مهرماه) مقاله اي را با عنوان زيباترين روش شوهرداري منتشر نمود كه با استقبال فراوان مخاطبان روبرو شد و همانگونه كه در آن مقاله وعده داده بوديم در اين شماره وظايف و مسئوليت هاي اخلاقي مردان در قبال همسران خود را از ديدگاه آيات و روايات در قالب مقاله حاضر تقديم خوانندگان عزيز مي كنيم كه اميد است اين مجموعه مقالات بتواند نقشي هر چند كوچك در گرمتر شدن كانون روابط عاطفي و صميمي ميان همسران داشته باشد. اينك با هم آن را از نظر مي گذارنيم.
نيكي كردن در حق ديگران، امري پسنديده است كه اين امر نسبت به زن و همسر در آيات و آموزه هاي وحياني قرآن و دستورهاي معصومان(ع) بسيار مورد تأكيد قرار گرفته است.
تأكيد خداوند بر نقش احسان در حق ديگران، به ويژه در حق زن از سوي شوهر، آن چنان است كه پيامبر(ص) با آن كه در شرايط دشواري قرار گرفته بود و از سوي برخي از زنانش مورد اذيت و آزار واقع مي شد، با اين همه به گونه اي رفتار نيك و حسنه اي درپيش گرفت كه اعتراض خداوند را برانگيخت و خداوند به طور صريح در سوره تحريم خواستار تغيير رويه پيامبر(ص) درخصوص نرمي و عطوفت بيش از اندازه در حق كساني شد كه حضرت را مي آزردند.
به سخن ديگر مدارا و احسان و نيكي پيامبر در حق زنان خود آن قدر زياد بود كه برخي از زنان از اين توجه و التفات و محبت فراوان سوءاستفاده مي كردند و رويه ضداخلاقي اذيت و آزار را در پيش مي گرفتند. از اين رو خداوند به نوعي به اين سوءاستفاده هاي نارواي برخي از زنان اعتراض مي كند و خواستار بازگشت به رويه اعتدال مي شود تا زنان خودسر از اين همه مهر و احسان و نيكي پيامبر سوءاستفاده نكنند.
از آيات بسياري در قرآن مي توان دريافت كه بنياد خانواده بايد بر عشق و مودت دروني و مهر و محبت بيروني استوار باشد. به اين معنا كه زن و شوهر زماني مي توانند خانواده را به سوي آرامش سوق دهند كه عواطف و احساسات در كنار رفتار پسنديده و احسان و نيكوكاري، نقش اساسي را در زندگي ايشان ايفا كند و چنين رفتار و كرداري بر رفتار هر دو آنان به ويژه بر رفتار شوهر به سبب قدرت ذاتي و نقش مديريتي اش، حاكم باشد و شوهر در عملكرد خويش مهرورزي و احسان و نيكوكاري را رويه خود قرار دهد.
بهترين و كامل ترين سبك زندگي خانوادگي آن است كه براساس عشق و علاقه و احساسات پي ريزي و مديريت گردد؛ زيرا هدف از ايجاد خانواده و بستن پيمان زناشويي، دست يابي به آرامشي است كه به طور طبيعي تنها از اين راه به دست مي آيد. از اين رو در آيات قرآن، همواره سخن از زوجيت براي دست يابي به آرامش مطرح است و حكمت و علت ايجادي زن و شوهر و زوجيت را دست يابي به آن دانسته است.
بر اين اساس در آموزه هاي اسلامي و وحياني همواره بر احسان و معروف به ويژه از سوي شوهر در حق زن تأكيد مي شود.
احسان در مفهوم قرآني، مرتبه تعامل و برخورد ارتباطي با ديگري برپايه عواطف و احساسات است و اين كه براساس اصول عقلي و عقلايي رفتار نشود و رفتاري خشك و بي احساس را در حق طرف مقابل درپيش نگيرد بلكه از در نيكي و احسان درآيد.
چنان كه خداوند عفو و گذشت را مصداقي از احسان و نيكي برمي شمارد. بنابراين شخص بايد در زندگي خويش رفتار خود را براساس عفو و گذشت و مانند آن قرار دهد و در حق همسر خويش گذشت را اصل قرار داده و از گناه و خطاي وي چشم پوشي كند. بلكه در حق همسر خويش راه ايثار و گذشت كامل را درپيش گيرد و يك گام فراتر از احسان گام بردارد. از اين رو ايثار كه به معناي از خودگذشتگي است از سوي شوهر امري پسنديده در زندگي اجتماعي به ويژه اجتماعي خانوادگي تلقي مي شود، درحالي كه براساس اصول عقلي و عقلايي محض، انسان زماني كه خود نيازمند است از چيزي نمي گذرد و عقل حساب گر و عرف عقلايي سنجش گر، حاضر نمي شود كه از خود براي ديگري مايه بگذارد و نسبت به حق و حقوق خويش چشم پوشي كند ولي اين عواطف و عشق و مهر و محبت است كه انگيزه مي شود تا شخص در حق ديگري به ويژه زن خويش شيوه احسان و ايثار را در پيش گيرد و نسبت به وي بسيار نرم و لطيف و از روي خودگذشتگي و عفو رفتار كند.
به هر حال از نظر آموزه هاي وحياني قرآن و اسلام، بهترين و كامل ترين شيوه زندگي خانوادگي، بنيان گذاري اصول آن، براساس احسان و عواطف و عشق و احساسات است و بيان حقوق متقابل زن و شوهر تنها براي حفظ و نگه داري خانه و خانواده از بروز بحران و يا جلوگيري و يا بازدارندگي از آن در شرايطي مي باشد كه عواطف و احساسات در ميان زوج كاهش يافته و به نحوي بايد اين بنياد هم چنان براي بقاي شرايط زندگي خانوادگي به ويژه براي كودكان و پرورش و تربيت آنان حفظ شود.
بنابراين هرگاه احسان و عواطف نتوانست حضور يابد و به كار خود ادامه دهد آن گاه است كه عقل و عقلا گام در ميدان مي گذارند و به مديريت بحران مي پردازند تا شرايط تعديل شود و خانه و خانواده از بحران رهايي يابد.
آيات قرآن همواره بر عناصر احساسي و عشقي و جنبه هاي عاطفي تأكيد ورزيده است؛ در آيه 781 سوره بقره هر يك از دو سوي معادله يعني زن و شوهر را پوشش و لباس يك ديگر معرفي مي كند كه هم زشتي ها را مي پوشاند و هم آنان را زينت مي بخشد و از گرما و سرما در امان مي دارد. زن و شوهر مي بايست اين گونه باشند و در كنار هم يكديگر را بپوشانند و زينت بخشند و از ناملايمات زندگي و توفان هاي بنيادافكن حفظ كنند.
اين نقش براي شوهر بيش تر مورد تأكيد است؛ زيرا شوهر داراي قدرت و توان جسمي و زور بيش تر است و خشم وي مي تواند تبعات و آثار منفي به دنبال داشته باشد. از اين رو شوهر در زندگي بايد به جاي هرگونه رفتار بيرون از دايره احسان و معروف خودداري كند و نيكي و رفتار هنجاري و پسنديده را اصل در رفتار و كردار خويش قرار دهد.
قرآن در آيه 981 سوره اعراف نخست به مسئله يگانگي و تساوي ماهيت زن و مرد اشاره مي كند كه هر دو را از نفس واحدي آفريده و از نظر ماهيت هيچ گونه تفاوتي ندارند و آنگاه به هدف زوجيت آنان اشاره كرده مي فرمايد كه هدف از جفت قراردادن زن و مرد آن بوده كه در كنار هم بتوانند عواطف و احساسات خود را ارضا كنند و به آرامش روحي و رواني و امنيت دست يابند.
قرآن آن چنان در روابط زن و شوهر به عواطف و احساسات و عشق و علاقه تاكيد مي كند كه گويي جز رابطه احسان و عاطفه نمي بايست در ميان ايشان رابطه ديگري حكم فرما باشد. به اين معنا كه زن و شوهر بايد روابط ميان خويش را براساس مودت و دوستي و صفا قرار دهند و از رحم و مهرورزي هرگز دريغ نورزند.
در آيه 12 روم، خداوند ايجاد زوجيت و آفرينش به شكل مكمل بودن را يكي از نشانه هاي بزرگ خود مي شمارد كه آدمي با تامل در آن مي تواند به وجود باريتعالي پي ببرد؛ زيرا خداوند چنان زن و شوهر را جفت و مكمل يكديگر قرار داده كه نمي توانند بدون هم به كمال و بلكه آرامش دست يابند.
ايجاد علاقه و مهر و محبت در ميان زن و شوهر به گونه اي كه بتوانند همواره در كنار هم زندگي كنند و دمي از هم دور نگردند و در صورت دوري احساس تنهايي و اضطراب و تشويش نمايند. خود نشانه اي از نشانه هاي بزرگ خداوند است.
در آيه فوق، معيار زندگي خانوادگي براساس دو اصل مودت و محبت نهاده شده است. مودت به معناي عشق و علاقه دروني و محبت به معناي بروز و ظهور آن به اشكال مختلف است. بنابر اين هر كسي كه در جست و جوي آرامش خانوادگي است مي بايست اين دو معيار را در زندگي خود داشته و حفظ كند كه عبارت از عشق دروني و باطني و آشكار كردن آن به شكل مهر و محبت است.
البته قرآن در اين آيه مي فرمايد كه خداوند عشق دروني و ابراز آن به شكل محبت و مهر را در آدمي به وديعت نهاده و هرگاه زن و مردي با هم پيمان زناشويي مي بندند به اين دو چيز مي رسند و خداوند شرايط را به گونه اي فراهم مي آورد كه اين گونه شوند ولي گاه انسان به علل مختلفي چون دوري از فطرت پاك خويش از اين دو چيز در مي ماند و اندك اندك شرايط را به گونه اي فراهم مي كند كه هم عشق و مودت باطني از ميان مي رود و هم امكان ابراز و اظهار آن از دست مي رود و اين گونه است كه ديگر دركنار همسر خويش احساس آرامش نمي كند. در اينجاست كه حقوق خود را مطرح مي سازد تا با بازسازي خانه براساس الگوهاي عقلي و عقلايي، زمينه هاي بازگشت مودت و محبت فراهم آيد و زندگي دوباره به مدار مهر و محبت و عشق بازگردد.
هدف از بيان اين مطالب در قرآن اين است كه همواره احسان و عشق و علاقه و مهر و محبت، به عنوان يك اصل در زندگي حاكم و جاري باشد. زيرا هدف از ايجاد خانواده دست يابي به آرامش رواني و عاطفي است كه بي وجود آن هرگز تحقق نخواهد يافت. هر كسي كه بخواهد به زندگي كامل دست يابد مي بايست اصل احسان و عشق و علاقه را مقدم دارد و بيان حقوق تنها براي مديريت خانواده در برابر بحران است.
اگر ميان زن و شوهر، عشق و علاقه و مهر و محبت حكومت كند، ديگر سخن گفتن از حقوق، بي معنا خواهد بود؛ زيراحكومت عاطفه و عشق و مهر، حكومت بر دل هاست و هر كدام از مرد و زن بي اراده در اثر مهر و محبت، به كارهاي بزرگ دست مي زنند. اين را بارها در خصوص مهر مادران نسبت به فرزندان شاهد بوده ايم. چنين حالتي مي تواند در ميان همسران نيز اين گونه رفتارهاي بيرون از عقل حسابگر پـديد آورد و مردان، جان خويش را فداي همسران كنند و يا زنان در برابر شوهر خويش ايثارگرانه عمل نمايند.
در روايتي است كه معصوم (ع) به زني خطاب مي كند كه در برابر همسر و جفت خويش كنيز باش تا شوهرت نيز برده تو شود: (كوني له امه يكن لك عبدأ.) معني اين حديث آن است كه همچنانكه اطاعت دوطرفه است، مهر و محبت و عشق و علاقه نيز دوسويه مي باشد و اگر شخصي در برابر همسرش كنيزوار عمل كند شوهر نيز متأثر از عواطف و احساسات همانند بردگان براي او كار مي كند و هيچ توقع و انتظار زياده نخواهد داشت.
قرآن از همسر خوب و نيكو به خير تعبير كرده است.
خير به معناي چيزي است كه گرايش و رغبت همگاني بدان وجود دارد. به اين معنا كه همسر خوب كسي است كه از نظر همگان مورد تاييد و توجه است و هر كسي آرزو دارد داراي چنين همسري باشد؛ زيرا ملاك هاي انساني را چنان فراهم آورده كه هر انساني به طور طبيعي آن را مي ستايد و مي پسندد بطوري كه از نظر زيبايي، انساني طبيعي و در حد اعتدال كامل است و نقص و عيبي در ظاهر وي نيست. از نظر بينشي و نگرشي و اخلاق فردي و رفتار اجتماعي نيز در مسير تكاملي قرار دارد و اصول و مباني فطري را در خود بروز و ظهور داده است. نمونه هاي عيني آن را قرآن در آسيه (س) و مريم دختر عمران (س) در ميان زنان و حضرت ابراهيم (ع) و ديگر پيامبران (ع) در ميان مردان مطرح مي كند.
قرآن زندگي خانوادگي را بهترين و كامل ترين نوع زندگي بر مي شمارد و آن را براساس فطرت و غريزه طبيعي انساني مي داند و هرگونه زندگي در بيرون از چارچوب زندگي خانوادگي را زندگي ناقص و معيوب قلمداد مي كند، زيرا در تحليل قرآني از همان آغاز آفرينش مرد، جفت و زوجي براي همسري وي از نفس و جانش آفريده شده كه افزون بر نيازهاي روحي و رواني و جنسي، زمينه تكامل و كمال يك ديگر را فراهم مي آورند.
زن و مرد در تحليل قرآني، موجودي مستقل و داراي روح و روان جداگانه هستند، از اين رو هر كسي مي بايست پاسخ گوي رفتار و كردار و افكار خويش باشد و هر كسي بار خويش را بر دوش مي كشد و در قيامت زن و مرد هر يك جداگانه داراي اراده و خواسته هاي مستقل خواهند بود و مجازات و پاداش مستقلي مي گيرند اما با اين وجود در زندگي دنيوي به گونه اي آفريده شده اند كه بايد مكمل يك ديگر باشند. به سخن ديگر زن و مرد در زندگي خلقي و دنيوي خويش موجوداتي وابسته به يك ديگر هستند و مرد به عنوان قوام و ستون همسر خويش شناخته مي شود كه بدان تكيه كرده به كمال خويش مي رسد.
از اين رو در تحليل قرآن از زن در دنيا به عنوان جفت و همسر مرد ياد مي شود كه بايد با تكيه بر مرد و قواميت او به كمال خويش دست يابد. اين گونه است كه زن و مرد به عنوان همسر يكديگر بايد در كنار هم باشند تا به كمال لايق و شايسته خويش برسند وگرنه دچار نقص و كمبود و عيب خواهند بود.
قرآن به دو چيز به عنوان بنياد و اساس رفتار شوهر در حق زن خويش توجه مي دهد و آن عبارت از «احسان» و «معروف» است. احسان از واژه حسن گرفته شده كه در زبان پارسي به معني نيكي كردن است. اين واژه، در حوزه هاي مختلف، معاني متعدد دارد. با اين همه، تمامي معاني گفته شده، در يك امر مشترك مي باشد و آن مسئله زيباشناختي به عنوان مؤلفه و مقوم اصلي است. هر چيزي هرچند خير و خوب باشد، ولي نيكو نيست. نيك و نيكو چيزي است كه از نظر ذوقي و عاطفي و زيبايي، شخص را به وجد و ذوق مي آورد. از اين رو در واژه حسن و احسان تأكيد بسياري بر جنبه هاي روان شناختي و زيباشناختي آن شده است. نيكو، هر امر پسنديده اي است كه زيبايي را نيز همراه خود دارد و زمينه اعجاب و شگفتي ديگران را فراهم مي كند و عواطف و احساسات آنان را برمي انگيزد.
حسن خلق كه در آيات قرآني از آن سخن به ميان آمده و حتي پيامبر با عنوان «علي خلق عظيم» مورد تمجيد و ستايش خداوند قرار گرفته به معناي نرم خويي، پاكيزه گفتار بودن و با روي گشاده و زيبا با ديگران برخورد كردن است. (جامع السعادات، ج1، ص306)
بنابراين با توجه به كاربردها و مصاديقي كه قرآن براي حسن خلق بيان داشته مي توان گفت كه احسان به معناي رفتارها و هنجارهاي نيك و حتي فراتر از آن است. اما معروف به معناي هر امر پسنديده عقلايي است كه خردمندان بدان گرايش دارند و از نظر ايشان امري هنجاري و پسنديده است و آن را نيكو شمرده و خواهان دستيابي به آن يا اجراي آن در خود و يا جامعه مي باشند.
از آن جايي كه فطرت پاك و سالم بشر به نيكي و معروف و پسنديده ها گرايش دارد، خداوند از مؤمنان خواسته است كه در زندگي خويش همواره راه معروف را در پيش گيرند و هرگونه رفتاري بيرون از دايره معروف به عنوان رفتاري جاهلانه معرفي شده است كه دوري شخص از تقوا را نيز به دنبال دارد، زيرا راه كوتاه و آسان دستيابي به تقوا بهره گيري از رفتارهاي عرفي و پسنديده عقلايي است كه براساس فطرت مي باشد.
بر شوهر است كه در رفتارهاي خويش در خانه نسبت به زن، راه معروف و هنجاري را در پيش گيرد و برخلاف رفتارهاي نيك و پسنديده عمل نكند.
شوهر چنانچه به هر علتي از زن خويش زده شود و كراهت در جانش رخنه كند و ديگر كشش و ميلي به او نداشته باشد؛ باز خداوند از وي خواسته است كه هرگز رفتار معروف و پسنديده را در حق زن ترك نكند.
خداوند در اين باره مي فرمايد: وعاشروهن بالمعروف فان كرهتموهن فعسي ان تكرهوا شيئا و يجعل الله فيه خيراً كثيرا؛ با زنان براساس معروف و پسنديده معاشرت كنيد و اگر از آنان خوشتان نيامد.
پس شايد چيزي را ناخوش داريد و خداوند در آن براي شما خير زياد قرار داده باشد (نساء آيه91)
به سخن ديگر در حالت كراهت و ناخوش آمدي نيز مي بايست رفتار پسنديده از سوي شوهر ترك نشود. اين بدترين حالتي است كه مي توان در روابط زن و شوهر تصور كرد؛ به اين معنا كه اگر ميان زن و شوهر چنان روابط تيره و تار شود كه عشق و جاذبه هاي عاطفي و روحي ديگر در ميان ايشان نباشد و نوعي ناخوشايندي در ميان آنان پديد آمده باشد با اين همه خداوند باز فرمان مي دهد كه در اين حالت ناخوشي كه امري قلبي و بيرون از دايره اختيار و قدرت بشر است شوهر بايد با رفتار پسنديده خويش حق زن را ادا نمايد.
بنابراين حتي در زماني كه شوهر به طور قلبي و ناخودآگاه از زن خويش خوشش نمي آيد در آن زمان نيز نمي بايست رفتار معروف را كنار بگذارد. اين همه تأكيد قرآن بر رفتارهاي احساني و معروفي از آن روست كه زن از نظر اسلام ريحانه و گل لطيف و نرمي است كه نمي توان با او رفتاري درشت مآبانه و سخت داشت.
شگفت آن كه اين رفتار معروف زماني خواسته شده كه زن متهم به مسائل غيراخلاقي است، با اين همه از وي خواسته مي شود كه در حق زن خويش، راه معروف و پسنديده را در پيش گيرد و آبروي او را نبرد بلكه معاشرت خوبي داشته باشد.به هر حال خداوند از شوهر خواسته تا در حق زن خويش شيوه احسان و معروف را در پيش گيرد. براين اساس شوهر بايد محبت خود را به زن ابراز كند و از پنهان كردن آن بپرهيزد؛ زيرا زنان با شنيدن محبت مردان اعتماد به نفس خاصي مي يابند. از اين رو پيامبر بزرگوار(ص) مي فرمايد: اين گفته مرد به همسر خويش كه دوستت دارم هيچ گاه از قلب او بيرون نمي رود. (كافي ج5ص965)
هريك از زن و مرد بايد به اشكال مختلف مهر و محبت خويش را آشكار سازند. چه اين مسئله با گفتن كلمه اي باشد و يا دادن شاخه گلي و يا هر چيزي كه زن از آن خوشش مي آيد. از اين رو حتي خريدن تنقلاتي جزئي و چيزهايي كه زن بدان علاقه مند است يكي از شيوه هاي بيان و ابراز مهر و محبت بشمار مي رود. پيامبر(ص) دراين باره مي فرمايد: مردي كه براي همسرش لقمه مي گيرد نزد خداوند پاداش دارد. (المحجبه البيضاء ج3ص7) به اين معنا كه اين عمل وي نه تنها بازتاب دنيوي و افزايش مهر و محبت ميان زن و شوهر خواهد داشت بلكه بازتاب اخروي نيز به ارمغان مي آورد و شخص در آخرت ا زپاداش آن بهره مند مي شود.
در روايتي آمده است كه مردي به حضور رسول خدا(ص) رسيد و گفت همسري دارم كه هنگام ورود به خانه به استقبالم مي آيد و چون از خانه خارج مي شوم، مرا بدرقه مي كند. هرگاه غمگين مي شوم، مي گويد چه چيزي تو را ناراحت كرده است؟ اگر به خاطر روزي، اندوهناكي، آن را ديگري متكفل است و اگر نگران آخرت هستي، خداوند هم و غم تو را زيادتر كند. رسول خدا(ص) فرمود: «خداوند كارگزاراني دارد و او از كارگزاران خداست. براي او نصف اجر شهيد خواهد بود.»
امام صادق(ع) مي فرمايد كسي كه زن مي گيرد بايد او را اكرام كند و گراميش دارد.
زن از نظر اسلام مهمان محترمي است كه از جنبه احترام، مهمان است و از جهت دخالت در امور زندگي، شريك صاحبخانه (شوهر) و از نظر امور داخلي، مدير و سرپرست و وقتي بچه دار شود مادر خانواده و مادر اجتماع است، بلكه زن خوب، ملكه اي است در كندوي عسل خانواده.
مرد مسلمان بايد متوجه باشد كه با گرفتن زن در واقع مسئوليت سنگين امانتي الهي را بر دوش گرفته است. عنوان «امانت خدا» را اگر تحليل كنيم به اين نتيجه مي رسيم كه گويا پيغمبر اسلام(ص) دست بانويي را گرفته و در خانه دامادي آورده و به او گفته است: اين امانتي است از جانب خدا كه به دست تو مي سپارم. بايد او را مطابق امانت خدايي اكرام و احترام كني و اگر بدرفتاري كرد بايد براي خدا صبر و تحمل نمايي.
جالب است كه برخي از مردان خدايي براي يادآوري اين مسئوليت سنگين، وقتي مي خواهند همسر خود را صدا بزنند او را با عنوان «اي امانت خدا» مي خوانند رسول خدا(ص) فرمود: برادرم جبرئيل به من خبر مي داد و همواره سفارش زنان را مي كرد، تا آنجا كه گمان كردم براي شوهر جايز نيست كه به زنش حتي اف بگويد... شما زنان را به عنوان امانت خدائي گرفته ايد (مستدرك 2.155)
علي(ع) نيز فرمود: زنان امانت خدا نزد شما هستند. به ايشان زيان نرسانيد و بر آنان سخت نگيريد. (همان) (نگاه كنيد به كتاب بهشت خانواده، دكتر جواد مصطفوي ج 1ص001)
يكي از شاگردان علامه طباطبايي نقل مي كند: وقتي خدمت استاد علامه طباطبايي بودم، همسرشان تازه فوت كرده بود. گريه ها و بي تابي هاي ايشان را فراوان مشاهده مي نمودم تا اين كه به طور خصوصي به ايشان عرض كردم ما صبر و بردباري را بايد از شما ياد بگيريم، چطور شما اين گونه بي تابي مي كنيد؟ فرمود: من در طول زندگي، فداكاري ها و از خودگذشتگي هاي بسياري را از همسرم ديدم كه نتوانستم جبران كنم. در دوران تحصيلم، مشكلات فراواني داشتم و مشغول مطالعه و درس بودم و از زندگي خبر نداشتم. همسرم در تمام اين مدت، زندگي را به خوبي اداره كرد و كوچك ترين اعتراضي ننمود... من در نوشتن تفسيرالميزان، مرهون خدمات و فداكاري هاي همسرم هستم. حال چگونه اين محبت ها و خدمت ها و از خودگذشتگي ها را فراموش كنم؟ و دوباره اشكش جاري شد.
نقش زن در خانه چنان مهم و سازنده و كليدي است كه بدون او خانه و كاشانه آدمي روح و صفايي نخواهد داشت. مرد هر چقدر كه داراي توان بدني و مالي و اعتباري و جايگاه علمي و اجتماعي مهم و بالا باشد به زن به عنوان يك همسر و آرامش بخش نياز دارد. خانه اي كه در آن زن نباشد همچون بدني است كه روح ندارد و مسلما بدن بي روح مرده اي است كه به هيچ كار نيايد و اميدي به حيات آن نمي رود.
با وجود زن، خانه از گرمي عاطفه و محبت سرشار مي شود. تصور كنيد كه همسر خانواده براي چند روزي به مسافرت برود، مرد خانه هر شب كه به خانه باز مي گردد با خانه اي سرد و بي روح و بي صفا و ساكن و مرده و بي نشاط مواجه مي شود و او تازه پس از يك روز كار طاقت فرسا بايد چراغ خانه را خود روشن كند و به آن گرمي ببخشد اما هيچ گاه نخواهد توانست جاي خالي همسر را پر كند و چه نيكو گفته اند بزرگان كه: به خانه اي كه نه در آن زن است، زندان است.
زن از نظر اسلام و قرآن، ركني از اركان خانواده است. به اين معنا كه خانواده براساس زن و شوهر شكل مي گيرد؛ با اين همه نمي توان نقش كليدي زن در ايجاد و تحقق خانواده را به هيچ وجه ناديده گرفت. علامه طباطبايي(ره) در اين زمينه مي نويسد: «زنان، سنگ زيرين و ركن اساسي و علت واقعي انسجام و تشكيل اجتماع خانوادگي انسان ها هستند».
در اسلام، پاداش ايجاد آرامش در نهاد مقدس خانواده بسيار زياد است، تا جايي كه پيامبر اكرم(ص)، پاداش فراواني براي اين كار ذكر كرده اند.
نقل شده در ماجراي بيعت زنان، يكي از زنان از حضرت پرسيد: خداوند جهاد را بر مردان واجب كرده و مردان اگر در راه خدا شهيد يا مجروح گردند، پاداش دارند، ولي ما زنان مشغول خانه داري هستيم؟
پيامبر خدا فرمود: «بدان، كه نيكو شوهرداري كردن و اداره خانه و خانواده، پاداشي هم وزن و برابر با پاداش مجاهدان در راه خدا دارد». (ر.ك: زن در آينه جلال و جمال، جوادي آملي ص 893)
يكي از عذاب هايي كه شوهران به سبب رفتار بد و خوي زشت به زن، گرفتار آن مي شوند، فشار قبر است. از اين رو پيامبر(ص) شوهران را به رفتار پسنديده نسبت به زنانشان سفارش مي كرد.
شايد معروف ترين و مشهورترين داستان در اين باره داستان سعدبن معاذ از ياران آن حضرت(ع) باشد كه بيانات پيامبر(ص) در اين باره هشداري شديد به شوهران بداخلاق است.
براي شناخت جايگاه و عظمت اين صحابي پيامبر(ص) و آثار بدخلقي در زندگي اخروي و پس از مرگ وي تمام حكايت را نقل مي كنيم:
سعد يكي از ياران بزرگ پيامبر اكرم(ص) و از اهل مدينه بود. او نزد رسول خدا(ص) و مسلمين به طوري احترام داشت كه وقتي سواره مي آمد، رسول خدا مسلمين را به استقبالش مي فرستاد و خود نيز هنگام ورودش تمام قامت در برابر او بر مي خاست. سعد بن معاذ، اين يار دلاور پيامبر، در جنگ خندق از خود گذشتگي هايي نشان داد تا آن كه تيري به دستش اصابت كرد و دچار خون ريزي شد.
به دستور پيامبر اكرم(ص) در مسجد، خيمه اي برافراشتند و سعد در آن خيمه، تحت درمان قرار گرفت و خود حضرت پرستاري او را عهده دار شد و اين دعا را در حق او كرد»: «خدايا! سعد در راه تو جهاد كرد و پيامبرش را تصديق نمود، روح او را به خوبي بپذير.»
بعد از خاتمه جنگ خندق و محاصره قلعه بني قريضه، حضرت رسول و ميانجي گري جنگ با يهوديان را به سعد واگذار كرد و دستور داد او را بر تختخوابي گذاشتند و پيش يهود آوردند.
سعد اينگونه حكم كرد كه: يا رسول الله! مردان ايشان را بكش و زنان و اطفال آنان را اسير كن و اموالشان را در ميان مهاجر و انصار قسمت فرما.
حضرت فرمود: حكمي كردي كه خدا در بالاي هفت آسمان چنين حكم كرده بود. بعدها سعد بر اثر خونريزي همان زخم از دنيا رفت.
صبح آن روزي كه سعد از دنيا رفت. جبرئيل نازل شد و عرض كرد: يا رسول الله! چه كسي از امت تو از دنيا رفته است، كه فرشتگان آسمان روح او را به يك ديگر مژده مي دهند؟
عده اي به خدمت حضرت رسول آمدند و گفتند: يا رسول الله سعدبن معاذ رحلت كرده است.
رسول خدا(ص) همراه اصحاب خود برخاستند، ]و به طرف منزل سعد حركت كردند[و در حالي كه در تكيه گاه بودند، امر كردند تا سعد را غسل دهند.
وقتي غسل به پايان رسيد و او را حنوط و كفن كرده و به سوي تابوتش حركت دادند رسول خدا پا برهنه و بدون ردا، جنازه را تشيع كرد، حضرت گاهي طرف راست و گاهي جانب چپ تابوت را مي گرفت تا آن كه كنار قبرش رسيدند.
آنگاه پيامبر(ص) داخل قبر شد و او را در لحد گذاشته و خشتها را جدا كرد و چيد.
حضرت در حين كار مي فرمود: «به من سنگ بدهيد»؛ «به من گل بدهيد»، و با آن ها ميان خشت ها را پر مي كرد.
رسول خدا(ص) چون از اين كار فارغ شد و خاك بر روي سعد ريخت و قبر را مرتب كرد فرمود: مي دانم كه پوسيدگي به اين قبر مي رسد، اما پروردگار دوست دارد بنده خدا وقتي كاري را انجام مي دهد، آن را محكم و استوار انجام دهد.
آنگاه مادر سعدعرضه داشت: گوارا باد بر تو، در اين بهشتي كه داخل مي شود! رسول خدا(ص) فرمود: هم اكنون فشار قبر، معاذ را دربرگرفت.
اصحاب وقتي به چهره پيامبر(ص) نگاه كردند، متعجب شده و سؤال كردند: يا رسول الله، چرا چهره شما منقلب شده؟ حضرت فرمود: هم اكنون قبر آنچنان فشاري بر سينه هاي سعد وارد كرد كه صداي شكستن استخوانهاي سينه سعد را شنيدم.
رسول خدا بعد از دفن سعد مراجعت كرد، مردم عرض كردند: يا رسول الله! ما امروز كارهايي را درباره سعد از شما مشاهده كرديم كه تا به حال درباره هيچ كس ديگر نديده بوديم كه انجام دهيد، بدون ردا، و كفش به دنبال جنازه سعد حركت كرديد!
فرمود: فرشتگان آسمان بدون كفش و رداء به تشيع جنازه سعد آمدند، من هم به آنها تأسي كردم.
عرض كردند: شما گاهي جانب راست و گاهي جانب چپ سرير را مي گرفتيد! فرمود: دست من در دست جبرئيل بود، هر طرف را كه او مي گرفت من نيز مي گرفتم.
عرض كردند: شما دستور داديد كه سعد را غسل دهند وخود بر جنازه اش نماز خوانديد و براي او لحد قرار داديد. پس چطور اينگونه دچار فشار قبر شد؟ حضرت فرمود: البته سعد همه برنامه هاي ديني اش درست بود غير از اخلاق خانوادگي كه در خانواده خويش تندخو و بداخلاق بود و اين بداخلاقي باعث فشار قبر او شد.
البته ذكر اين نكته لازم است كه هر چند در اين داستان، «سعد» يك مرد است اما قضيه بدخلقي و آثار وحشتناك آن يعني فشار قبر همه دارندگان خلق و خوي تند و بد را دربرمي گيرد و زن و مرد نمي شناسد.
بدون ترديد رسيدن به سعادت دنيا و آخرت و حيات طيبه انساني، آرزوي مشترك تمامي انسان ها است كه ريشه در فطرت آنان دارد. در اين راستا زنان و مردان هر كدام جايگاه و نقش خاص خود را دارند كه در صورت ايفاي نقش و رسالت واقعي و درست خود غرض خلقت را حاصل مي كنند. اين همان مطلبي است كه خداوند با عبارت و عاشروهن بالمعروف (سوره نساء آيه 19) آن را مورد تاكيد قرارمي دهد.امام صادق (ع) درحق زنان مي فرمايد: من اخلاق الانبياء حب النساء؛ محبت نسبت به زن از اخلاق انبياء است.
يك مرد فهيم كه داراي سلامت روحي و رواني است، به دور از تعصب و خودخواهي، خويش را در غم و شادي همسرش شريك مي داند و سعادت خانواده را درگرو ياري و همكاري متقابل با همسر خويش مي شناسد و زماني احساس خوش بختي مي كند كه همسر او نيز از دل و جان لبخند رضايت برلب داشته باشد. بدين گونه براي حفظ و بقاي يك زندگي موفق، هر دو عنصر اصلي زندگي، يعني «زن و مرد» بايد آگاهانه رفتار كنند. دانش و آگاهي دراين زمينه، بسيار وسيع و گسترده است و نياز به مطالعات و كسب تجارب و تمرين دارد.
در سيره پيشوايان مي توان موارد زير را به عنوان مجملي از مفصل مشاهده كرد:
1- ابراز محبت: امام صادق (ع) مي فرمايد: العبد كلما ازداد للنساء حبا ازداد في الايمان فضلا؛ هرچه محبت همسر در قلب مرد زيادتر مي شود، فضيلت ايمانش زيادتر گردد.
صفا و شادابي كانون خانواده، بستگي به حضور بانشاط يك «زن» دارد، اما نشاط و سرزندگي يك زن به محبت «مرد» وابسته است.
حضرت علي (ع) درمورد زن فرموده اند:«زن گل بهاري است نه پهلواني سخت كوش» (نهج البلاغه نامه 13) زن همانند گل است و به راستي طراوت يك گل، مرهون مراقبت باغباني مهربان است. تا در سايه مواظبت و انس با آن، از جلوه و زيبايي و عطر و رنگش، بهره و لذت برد و روحش از ديدار آن تازه گردد. بنابر اين هر گونه رفتار خشونت آميز و قهرگونه نادرست است.
2- احترام به همسر: حضرت زهرا(س) پس از رحلت رسول مكرم اسلام وقتي «فدك» را به ناحق از او گرفتند، براي دفاع از حق خويش و بازگرداندن حقش نزد خليفه وقت رفت؛ اما با ارائه استدلال هاي منطقي، موفق نشد حق خود را بستاند، بنابراين با ناراحتي و تأثر شديد وارد منزل شد و اظهار ناراحتي نمود. حضرت زهرا (س) شوهرش علي (ع) را مورد خطاب قرارداد و گفت:«... هيچ كس از من دفاع نكرد و از ظلم آنها جلوگيري ننمود. خشمگين از خانه بيرون رفتم و پريشان و با افسردگي بازگشتم، و تو اين گونه پريشان نشسته اي! تو همان بودي كه گرگان عرب را صيد مي كردي و اكنون زمين گير شده اي! يا علي! نه گويندگان را مانع هستي و نه ياوه گويان را دافع! اختيار از كفم رفته،... از اينكه با تو اين گونه سخن مي گويم نزد خدا عذر مي خواهم، خواه مرا ياري كني، يا واگذاري! اي واي بر من درهر پگاه كه تكيه گاهم از كف بيرون رفت و بازويم بي رمق گشت.»
علي(ع) با لحني محترمانه همسر مهربانش را دلداري داد و فرمود:«واي بر تو مباد، بلكه واي بر دشمنان تو باد!اي دختر برگزيده خدا و يادگار نبوت، از اندوه و غصه دست بردار. به خدا سوگند! من درانجام وظيفه سستي نكردم و آنچه قدرت و توان داشتم، انجام دادم.»
حضرت علي (ع) آن چنان با خونسردي، متانت، دلجويي و احترام در برابر ناراحتي و شكوه حضرت زهرا(س) برخورد مي نمايد، كه حضرت فاطمه (س) آرام مي گيرد و مي فرمايد: «خداوند مرا كفايت مي كند.» و بدين گونه كار آنها را به خدا وامي گذارد و ساكت مي شود. (احتجاج طبرسي 1.182)
حضرت علي (ع) درباره چگونگي برخورد با همسرش مي فرمايد:« به خدا سوگند! هرگز كاري نكرده ام كه فاطمه خشمگين شود و او را به هيچ كاري مجبور نكردم...
او نيز هرگز مرا خشمگين نكرد و برخلاف ميل باطني من، قدمي بر نداشت.» (كشف الغمه: 1.363)
براي به تصوير كشيدن بالاترين حد تكريم امام حسين (ع) به فرزند و همسرش نيز اشعار آن حضرت بهترين شاهد است.
آن حضرت در روز عاشورا درمورد همسرش «رباب» و دخترش «سكينه» مي فرمايد:
به جان تو سوگند! من خانه اي را دوست دارم كه در آن سكينه و رباب باشند.
من آنها را دوست دارم و عمده اموالم را مي بخشم به آنان وكسي را شايسته نيست مرا سرزنش كند. (بحار. 54. 74)
پيامبر (ص) فرمود: نشستن مرد در كنار همسر خود در پيشگاه خداوند، دوست داشتني تر از اعتكاف و شب زنده داري در مسجد من (مسجد النبي در مدينه) است (تنبيه الخواطر ج 2 ص 221).
3- ياري همسر: حضرت علي و حضرت زهرا (س) در آغاز زندگي مشترك براي تعيين مسئوليتشان در كانون خانواده خدمت رسول خدا رسيدند و از ايشان درخواست تعيين تكليف نمودند.
رسول خدا(ص) كارهاي درون خانه را برعهده حضرت فاطمه(س) گذاشت و كارهاي بيرون خانه را به حضرت علي(ع) سپرد.
فاطمه (س) مي فرمايد:
«جز خدا كسي نمي داند كه من چه اندازه خوشحال شدم از اينكه كارهاي درون خانه به من واگذار شد و از كارهاي بيرون خانه و معاشرت و تماس با مردان معاف شدم.» (وسايل. 41.321)
با اين همه علي(ع) به كارهاي بيرون خانه اكتفا نمي كرد بلكه در كارهاي خانه نيز شركت مي جست. آن حضرت با علاقه اي كه به زهرا(س) داشت، به او كمك مي كرد.
حضرت، عدس پاك مي نمود، خانه را جارو مي كرد و در دستاس كردن، همسرش را ياري مي نمود. امام صادق(ع) مي فرمايد:
«علي(ع) هيزم مي آورد، آب مورد نياز خانه را تامين مي كرد و خانه را جارو مي نمود. حضرت زهرا(س) نيز آرد مي كرد، خمير آماده مي نمود و نان مي پخت.» (كافي .5.68. من لايحضر 169.3)
از برخي روايات استفاده مي شود كه حضرت علي(ع) بعضي اوقات در كارهايي مانند تهيه آرد و آسياب كردن نيز به كمك همسرش حضرت زهرا(س) مي شتافت.
روزي رسول خدا(ص) به خانه علي(ع) وارد شد،
ناگاه مشاهده كرد دختر و دامادش با محبت بي نظير در كنار هم نشسته و با همكاري هم به آرد كردن «جو» مشغولند.
پيامبر(ص) خطاب به آنان فرمود: ايكما اعيي؛
كدام يك از شما خسته تر هستيد، تا من به جاي او نشسته، كارش را انجام دهم؟
علي(ع) فرمود: اي رسول خدا! دخترت فاطمه، خسته تر است. آن حضرت كنار دامادش نشست و با هم به دستاس كردن مشغول شدند. (بحار .34.05)
4-پرستاري از همسر: هنگامي كه حضرت زهرا(س) به سبب ستم و ضرب و شتم دشمنان، زمان ارتحالش فرا رسيد، در رابطه با تشيع بدن مطهر، محل دفن و چگونگي غسلش سفارش هايي به شوهرش علي(ع) كرد. آن حضرت نيز به همان وصيت عمل نمود.
به علاوه علي(ع) در هنگام بيماري همسرش، مانند پرستاري دلسوز از او مراقبت مي نمود.
امام سجاد(ع) از پدرش امام حسين(ع) نقل مي كند: وقتي حضرت زهرا(س) بيمار شد، به علي(ع) سفارش كرد جريان كسالت او را به كسي خبر ندهد.
علي(ع) نيز چنين كرد و كسي را در جريان كسالت زهرا(س) قرار نداد و خود آن حضرت پرستاري و مراقبت از همسرش را به عهده گرفت و اسماء نيز به او كمك مي كرد. چون هنگام ارتحال فرا رسيد حضرت زهرا(س) به شوهرش سفارش كرد كه او عهده دار مراسم تجهيز و دفنش شود؛ شبانه او را دفن نمايد و محل دفن را پنهان نگه دارد. علي(ع) نيز چنين كرد؛ اما پس از دفن آن حضرت، حزن و اندوه فراوان او را فرا گرفت و اشك هاي مباركش بر گونه هايش جاري گرديد. رو به مرقد مبارك پيامبر(ص) نمود و فرمود:سلام و درود من بر تو اي رسول خدا! و بر دختر عزيزي كه پس از رحلت به سرعت به تو پيوست!
اي پيامبر عزيز! در اثر مفارقت زهرا توانم، به ناتواني و صبرم، به كم صبري تبديل گشت!
اي نجات دهنده عالم هستي! امانت از من گرفته شد! اما بدان كه بعد از اين، ديگر حزن و اندوه من هميشگي است، و شب ها از فراق فاطمه خواب به چشمم نخواهد رفت!» (نهج البلاغه. خ 391)
5-توجه به خواست همسر: امام حسين(ع) به خواست مشروع، علاقه و حس زيبايي دوستي همسرش، توجه خاصي مي نمود و به آن احترام مي گذاشت و برخي اوقات به همين خاطر با انتقادات اصحاب و دوستان خود روبه رو مي شد؛
جابر از امام باقر(ع) نقل مي كند: عده اي بر امام حسين(ع) وارد شدند؛ ناگاه فرش هاي گران قيمت و پشتي هاي فاخر و زيبا را در منزل آن حضرت مشاهده نمودند. عرض كردند: اي فرزند رسول خدا! ما در منزل شما وسايل و چيزهايي مشاهده مي كنيم كه ناخوشايند ماست (وجود اين وسايل در منزل شما را، مناسب نمي دانيم.)!
حضرت فرمود: انا نتزوج النساء فنعطيهن مهورهن فيشترين ما شئن ليس لنا منه شيء؛ ما بعد از ازدواج، مهريه همسران مان را پرداخت مي كنيم و آنها هرچه دوست داشتند، براي خود خريداري مي كنند.
هيچ يك از وسايلي كه مشاهده نموديد، از آن ما نيست.» (بحار.34.171)
در روايت ديگر نقل شده كه از امام صادق(ع) سؤال شد:
آيا خريد جواهرات براي زينت خانواده درست است؟
حضرت فرمود: «علي بن الحسين(ع) براي بچه ها و همسرانش زيورآلات از نوع طلا و نقره تهيه مي كرد و آنها را با آن زيورها مي آراست.» (كافي.6.674)
از اين روايات و نظاير آن، به خوبي استفاده مي شود كه امام سجاد(ع) به حس زيبايي دوستي همسر خود احترام مي گذاشت و امكانات لازم را در حد متعارف آن زمان، براي آنها فراهم مي نمود.
از معصومين نقل شده كه: مومن مطابق ميل عيالش (خانواده اش) غذا مي خورد و انسان منافق و دو چهره، خانواده اش مطابق ميل او غذا مي خورند» (وسايل. 51.052) مطابق اين حديث نوراني، مرد بايد در خانه حتي غذا خوردنش بر طبق ميل همسرش باشد و او همان غذايي را بخورد كه عيالش دوست دارد تا به اين ترتيب در عمل نشان دهد خواسته همسر را بر خواسته خود ترجيح مي دهد و براي او ارزش قائل است.
6- آراستن خويشتن براي همسر: پيامبر گرامي اسلام(ص) مي فرمايد: «لباس هاي خود را تميز كنيد، موهاي خود را اصلاح نمائيد، مسواك بزنيد و آراسته و پاكيزه باشيد كه بني اسرائيل چنين نكردند و زنانشان بدكار شدند.»(كافي.6.574)
امامان عليهم السلام نيز به اين مطلب توجه خاصي داشتند. اين بزرگواران خود را براي همسرانشان آراسته و مرتب مي كردند، لباس مناسب مي پوشيدند و موهاي خود را رنگ مي زند.
حسن بن جهم- از دوستان امام كاظم(ع) گويد:
آن حضرت را ديدم كه موهاي خود را خضاب كرده است، گفتم: فدايت شوم، شما هم خضاب مي كنيد؟!
حضرت فرمود: آري، اصلاح و مرتب بودن وضع، بر عفت زنان مي افزايد: زناني بودند كه پاكدامني را رها كردند به اين دليل كه شوهرانشان اصلاح و مرتب بودن خود را رها كردند. سپس فرمود: دوست داري همسرت را در حالي همانند حال خودت كه خود را آراسته ننموده اي، ببيني؟
گفتم: نه!
فرمود: او نيز چنين است.
آنگاه فرمود: نظافت و استعمال بوي خوش و اصلاح مو، از اخلاق پيامبران است.
يكي از دوستان امام باقر(ع) به نام حكم بن عتيبه مي گويد:در خانه اي زيبا و آراسته خدمت آن حضرت رسيدم، لباس زيبا و رنگيني پوشيده بود كه آثار رنگ لباس بر دوش حضرت ديده مي شد.
خيلي شگفت زده شدم. گاهي، به خانه نگاه مي كردم، گاهي به وضع لباس آن حضرت!
حضرت فرمود: اين حالت، چطور است؟
عرض كردم: چه بگويم از اين لباسي كه به تن كرده ايد؟ اين لباس، مربوط به افراد نوجوان است.
حضرت فرمود: اي حكم! چه كسي زينت ها و چيزهاي پاكيزه اي را كه خداوند براي بندگانش آفريده است، حرام كرده؟ اينها از چيزهايي است كه خداوند براي بندگانش آفريده است؛ اما اين خانه كه مشاهده مي كني مربوط به همسر من است و من تازه ازدواج كرده ام.
لباسي كه مشاهده مي كني و همچنين حضور من در اين خانه، به خاطر همين موضوع است (وسايل.41.381)حسن زيات بصري نقل مي كند: با يكي از دوستانم خدمت امام باقر(ع) رسيديم. او را در خانه اي زيبا، با لباس زيبا در حالي كه سرمه كشيده بود، ديديم. سپس سؤالاتي از آن حضرت نموديم، ايشان متوجه شد كه ما از وضع لباس و خانه آن حضرت شگفت زده شده ايم. حضرت فرمود: فردا با دوستت نزد من بيا.
روز بعد در منزلي كه او بيشتر وقت ها آنجا تشريف داشت، رفتيم. مشاهده كرديم كه در خانه، جز حصير، چيزي نيست و حضرت لباس زبر و خشن به تن دارد. حضرت فرمود: ديروز شما پيش من آمديد، در حالي كه من در خانه اي بودم كه مربوط به همسرم بود و آن وسايل موجود در خانه، متعلق به اوست.
او خود را آرايش كرده بود تا من هم خود را براي او آراسته و مزين نمايم.
7- گذشت از لغزش هاي همسر: سيره معصومان عليهم السلام چنين بوده است كه اشتباه و خطاي رفتاري همسران را ناديده مي گرفتند.
اسحاق بن عمار مي گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: حق زن بر مرد چيست كه با انجام آنها انسان، «نيكوكار» محسوب شود؟
امام فرمود: خوراك و پوشاك او را فراهم نمايد و اگر خطايي از او سر زد، از او بگذرد.
سپس فرمود: پدرم امام باقر(ع) همسري داشت كه به او آزار مي رساند؛ ولي پدرم او را مورد عفو و بخشش قرار مي داد. (وسايل. 41.015)
در پايان بايد تأكيد كرد كه آنچه درباره وظايف و مسئوليتهاي عاطفي و اخلاقي مرد نسبت به همسرش در اين مقاله گفته شد تنها بخشي از دستورات حياتبخش اسلام است و ناگفته هاي بسياري خصوصا در باره وظايف قانوني و شرعي مردان باقي مانده كه علاقمندان مي توانند به كتابهاي مربوط به اخلاق در خانه و خانواده و آئين همسرداري مراجعه كنند.